عاشورا دو صفحه دارد: صفحهای زیبا و صفحهای زشت، و یا صفحهای سفید و صفحهای سیاه. یکسونگری است که ما فقط به یک صفحه آن بنگریم، ولی قرنهاست که بعضی فقط به یک صفحه آن مینگرند؛ آن هم صفحه زشت و سیاهش.
حضرت زینب(س) در خطبه معروفش در کوفه ضمن اینکه از سیاهکاری قاتلان امام حسین سخن گفت، به زیبایی روز عاشورا هم اشاره کرد. آن حضرت به مردم کوفه گفت: آیا میدانید چه جگری از رسول خدا شکافتید؟ و چه پردگی او را از پرده بیرون کشیدید؟ و چه خونی از او ریختید؟ و چه حرمتی از او هتک کردید؟[۱] ولی در پاسخ ابن زیاد که گفت «چگونه دیدی آنچه را خدا با برادرت و خانوادهات کرد»، فرمود: ما رَأَیتُ اِلّا جَمِیلاً،[۲] کُتِبَ عَلَیهِمُ الْقَتلُ فَبَرزوا اِلیٰ مَضاجِعهِمْ وَ سَیَجْمَعُ اللهُ بَینَـﻚ وَ بَینَهمْ فَتَتحاکَمونَ عِندَهُ.[۳] یعنی جز زیبایی چیزی ندیدم. تقدیرشان کشته شدن بود و آنان هم به سوی قتلگاهشان شتافتند. ولی خداوند بزودی تو و آنان را گرد هم میآورد و میانتان داوری میکند.
بحث ما در باره زیباییهای عاشوراست، یا به تعبیر شهید مطهّری صفحه سفید آن.[۴] از آنجا که بعضی امام حسین(ع) را در عزاداری خلاصه میکنند، لاجرم فقط صفحه سیاه عاشورا را میبینند؛ یعنی جنایت و شقاوت و درندهخویی و ظلمی را که دشمن مرتکب شد. حال اینکه عاشورا صفحهای دیگر هم دارد که نقشآفرین آن، امام حسین و اصحابش بودند و سراسر سفید و نورانی و درسآموز است.
امام حسین(ع) در صفحه سیاه عاشورا، مظلومی است که کشته شده و باید بر او گریست، امّا در صفحه سفید، مجاهد ظلمستیزی است که زنده است و باید بدو اقتدا کرد. عاشورا در صفحه سیاه آن فاجعه است، ولی در صفحه سفیدش حماسه است. در صفحه سیاهش ظلم و ظلمت میبینیم، امّا در صفحه سفیدش عدالت و نورانیّت. در آن صفحه زشتی و درندهخویی میبینیم، ولی در این صفحه زیبایی و فرشتهخویی. خلاصه کردن امام حسین در عزاداری بزرگترین آفتش این است که فقط دشمن را میبینیم و پستی و جنایتش را، نه امام حسین را و بلندهمّتی و عظمتش را.
در ادامه، نگاهی میافکنیم به صفحه سفید عاشورا و زیباییهای آن. با تذکّر این مطلب که مقصود از عاشورا، آن روز خاص و همه روزهای منتهی به آن است.
***
در عصر تاسوعا که سپاه عمر بن سعد آماده جنگ با امام حسین شدند، آن حضرت از برادرش خواست نزد آنان برود و مهلتی بگیرد تا آن شب را به نماز و دعا و استغفار بگذرانند.[۵] مورّخان گفتهاند امام و اصحابش در شب عاشورا یکسره به نماز و دعا و تسبیح و تضرّع و استغفار و تلاوت قرآن اشتغال داشتند و زمزمه عبادتهایشان چنان به گوش میرسید که زمزمه زنبوران عسل(لَهُمْ دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحلِ.)[۶]
در ظهر عاشورا نیز امام حسین از سپاه مقابل خواست تا از جنگ دست بکشند تا نماز اقامه شود. آنان حاضر به تعطیل موقّت جنگ نشدند و حتّی کسی گفت نماز شما پذیرفته نمیشود![۷] سرانجام آن حضرت در اوّل وقت، نماز ظهر را با جماعت، به شکل نماز خوف، در میان تیرهایی که به سویش پرتاب میشد، اقامه کرد. با اینکه امام میتوانست این نماز را به صورت انفرادی و اندکی دیرتر و در خیمه بخواند، ولی آن را به جماعت و در اوّل وقت و علنی خواند تا اقامه نماز کرده باشد.
محرم در حریم کربـلا تندیس شد
محرم همره نام حسین تقدیس شد
محرم با حسین اشک است وخون
محرم با حسین دشت جنون
*****
امشب هوای کربلا دارد دل من
حال و هوایی آشنا دارد دل من
شش گوشه ات را تا نبینم بی قرارم
اصلا مگر بی تو صفا دارد دل من ؟
*****
فریاد حسین را شنیدیم همه
از کوفه به سوی او دویدیم همه
رفتیم به کربـلا ولی برگشتیم
از شمر امان نامه خریدیم همه
*****
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم
السلام علیک یا ابا عبدالله …
*****
نظرات شما عزیزان: